چه قدر فاصله و مرز بین قشنگ ترین حال دنیا و غمگین ترینش، نزدیک و باریکه...
و انگار خاصیت پاییز همینه که این دو تا رو به هم پیوند بده ..
و چه قدر حس خوبی دارم از این غم ...
هنوز مطمعن نیستم
ذات زیبایی غمناکه
یا ذات غم زیباست
هرچی که باشه
و هرچی که بشه
بیشترین چیزی که ازش حس خوبی میگیرم
اینه که برگشم اینجا
و با یه دیدگاه وسیع تر
این موضوع
که دارم نزدیک تر میشم به چیزی که بودم
به چیزی که دیوار های این کلبه میشناسنش
دنیا برام یه شکل دیگه شده نسبت چندین سالی که گذشت
یادمه همیشه دوس داشتم سرما رو
بارون رو
ولی خیلی وقت بود
خیلی.. خیلی وقت
که
نگران بودم از اینکه حسم از بین رفته
که مثل قبلنا دلم از بارون خیس نمیشه
و چشام از سرما سرد نمیشه
:)))
lol
ینی همش تقصیر خودم بود..؟
ینی میتونستم همه ی این مدت بیام و برگردم به همینجا که هستم
یا دلایل و روال خاصی داره و داشته ؟
نمیدونم هنوز...
ولی هردوتاش به یه اندازه بی رحمه
و در عین حال
پوچ
موضوع زشت ماجرا اینه که هنوز در مورد خیلی پدیده ها سردرکمم
و نمیدونم باید چیکار کنم
و این موضوع نشون میده که باید بیشتر بنویسم و بیشتر بخونم
:)
چون اصلا یکی از فایده هاشم که قبلن گفتم همینه
یکی از دلایلی که مقداری کسخلم در رفته
در کنار دلایل بزرگ تر و طولانی مدت تر که روال اصلی دستشه
در مقیاس چند روز،
اینه که نرفتم شرکت
و خانوم صفایی رم ندیدم
اوه این اعتیاد اصلا جالب نیست :)))
ولی بهتر از اعتیاد های دیگه ست خب
کاش امیر (امیر خودمون نه. این یکی) یکم کمتر بی جنبه و عنتر بود
چرا همه یه چیزیشونه؟ نمیشه یکی یه چیزیش نباشه؟
واقعنا...
ولی هنوز حرف های ناگفته رو نگه داشتن برام یکم سخته
و چاره بدی که گاهی به ذهنم میرسه، اینه که به یکی دیگه (جای کسی که باید!) بگمش
و نمیدونم باید این چاره ی بد رو کلا رد کنم یا به بدتر ترجیحش بدم
نه
میدونم
ینی.فهمیدم
باید رد کنم
شاید بعدا بخونم یا کسی ببینه و فککنیم هایم
نیستم
و اتفاقا میخام باز مقدار زیادی بریک بدم
موسیقی...
شت
این عالیه که هست...
سری زدم به آمار وبم
پر بیننده ترین پستم تا الان چیزی نبوده جز
Draconian - Rivers between u
با بیشتر از نه هزار و ششصد ویو
وات د هک ؟؟!! ریلی؟ چیزی نزدیک به ده هزار تا؟ اونم این پست ؟
چه سخسی..
البته بعیدم نیس
چن روز پیش یکی از کانال های خوب تلگرام ترجمه the wind carried your soul رو گذاشته بود
بدون اینکه حرفی از آهنگ بزنه یا متن اصلی رو بذاره
خود ترجمه رو به عنوان یه پست جدا به عنوان یه شعر معمولی
درسته ادمین بیچاره شو یکم گاز گرفتم که کپی کرده
ولی تو دلم خوشال شدم که این قد استقبال هست
البته همه اینا باعث نمیشه از خودمونی بودن اینجا کم شه چون این وسط google بهشون تقلب میرسونه و میدونم کسی کسشرامو نمیخونه :)
امروز رفتم با کسی حرف زدم
که یک سال بود چشم تو چشم نشده بودم باهاش
و منتظر بودم
و آره، تعجب نکنید، دقیقا همین صرف چش تو چش شدن عادی مد نظرمه
!!
نظرات شما عزیزان: