بی تیتر
My God, exhort, to not merely draw air. But breath the skies.
ای خدای من ... به من بیاموز .. تا نه فقط هوا را به درون بکشم .. بلکه آسمان ها را تنفس کنم...
بقیه اش چرندیات روزانه، تراوشات پریودیک :|
ادامه مطلب
My God, exhort, to not merely draw air. But breath the skies.
ای خدای من ... به من بیاموز .. تا نه فقط هوا را به درون بکشم .. بلکه آسمان ها را تنفس کنم...
بقیه اش چرندیات روزانه، تراوشات پریودیک :|
Swallow the Sun
Fragile
I remember her
Dark flowing hair
Eyes like deep blue waters
And her skin so fair
او را به یاد می آورم
با گیسوی تیره و پریشان
چشمان، همچو آب های نیلگون و عمیق
و پوستی لطیف
I remember her
How she used to sing
Melodies so full of sorrow
Dreams in the making
او را به یاد می آورم
که چگونه میسرود
نوا هایی سرشار از اندوه
رویاهایی از ساختن
She was so fragile
او بسیار شکننده و ظریف بود…
Lying on my arms, not breathing
I can still hear the echo of her voice
And now as I hear them coming
I take her to our last dance
آرام در آغوش من، بی جان
پژواک صدایش هنوز به گوش می رسد
و حال که آمدنشان را می شنوم
او را به آخرین رقصمان میبرم
I remember her
Delicate beauty
Her eyes so wise and knowing
When she looked at me
او را به یاد می آورم
زیبایی ظریف
چشمانش سرشار از خرد
آنگاه که مرا می نگریست
She was so fragile
Lying on my arms, not breathing
I can still hear the echo of her voice
And now as I hear them coming
I take her to our last dance
آرام در آغوش من، بی جان
پژواک صدایش هنوز به گوش می رسد
و حال که آمدنشان را می شنوم
او را به آخرین رقصمان میبرم
The red haze fading
My vision regaining
And on my arms I see her lifeless body
مه سرخ محو میشود
بینایی ام را باز می یابم
و در آغوشم جسم بی جانش را می بینم
Realizing what I've done
Anguish grips my heart
I close her eyes for the last time and she'll sing no more
درحالیی که میفهمم چه کرده ام
و غم و اندوه قلبم را چنگ میزند
چشمانش را برای آخرین بار می بندم
و اون دیگر نخواهد خواند..
She was so fragile
Lying on my arms, not breathing
I can still hear the echo of her voice
And now as I hear them coming
I take her to our last dance
آرام در آغوش من، بی جان
پژواک صدایش هنوز به گوش می رسد
و حال که آمدنشان را می شنوم
او را به آخرین رقصمان میبرم..