خداجون سلام به روی ماهت!
خوب من برگشتم
و بازم فهمیدم که اینجا یه بخش جدا نشدنی از روح و جسم منه
این مدت یکی از گند ترین یا شاید خاص ترین دوران زندگیم بود
و احتمالا قراره شدید تر هم بشه
چیزی که واضحه، از اتفاقا راضی نبودم
اصلا
این چند روز اخیر بی نهایت احساس افسرده ای داشتم
کلا این مدت بی نهایت کسل و بی حال و حوصله و عاری از هرگونه انگیزه بودم.. بی شوق.. خیلی ملالت آور!
همه چیز خون م پایین رفته
نگاتیوم
متالم
فیلمم
شعرم
حتی ریاضی ام
در کمال نا باوری حتی ریاضیم هم گندیده جدا
لست اف ام.. از روزی سه ساعت به یه ساعت سقوط کرده
راستش تو عمرم اون قدر بی انگیره و کسل و افسرده گون نبوده ام
پاییز داره میگذره
زمستون داره میاد
دیگه کافیه!
میدونم که دیر نیست برا یه سری تغییرات
و میدونم که شاید بزرگترین تغییر همه زندگیم باشه تا اینجا
یه برنانه بلند مدته
خیلی روش کار کردم خیلی فکر کردم خیلی تجربه کرده ام
همه چیز رو تحت تاثیر قرار خواهد داد
متاسفم که درگیر کارای گندی شدم که همه چیو از ذهنم بیرون برد
متاسفم چیزی نبودم که میخواستم
متاسفم که خدارو هم داشتم از یاد میبردم
مرا شب ها در این مکان بجویید!
ها راستی لیریک های Sovran اومد :')
همه ی نه تا ترک رو به مرور ترجمه خواهم کرد انشاالله
موضوعات وب رو عوض خواهم کرد و یه آرشیو منظم بر اساس نام بند و آلبوم خواهم ساخت طوری که بشه راحت بیای متن یه شعرو پیدا کنی بخونی
احتمالا کمی توضیح یا بیوگرافی هم باشه شاید. شاید و شاید
و نیز مطمعن نیستم درباره عکس.. قول نمیدم. دی شاید کلا حذف کردم حتی :)) نمیدونم
کارای دیگه به خودم مربوطه :))
خوب… سلام بر آذر دوست داشتنی :')