دلنوشته ای بر ساحل مهتاب

Twilight Fauna - November’s Cold

Shadows lengthen on cold autumn days
Those long November grays, how they hold on to me
Moments between dark and dawn
The sun that burns on willow trees
Gives way to dark amber days
And there you stand, head in hands
Fallen like the autumn leaves

در روز های سرد پائیزی سایه ها طولانی ترند

آن تاریکی های آخر پائیز، چگونه بر من چیره می شوند

لحظات میان تاریکی و طلوع

آفتابی که فراز درختان بید می سوزد

راه را برای روز های تاریک و کهربایی می گشاید

و تو آنجا می ایستی، با سر در میان دستانت

و افتاده، همچون برگ های پائیزی...



This silence is mine
Winter air and shining leaves
The mountains hold me in place
I can feel your absence
The spring still flows
But softer than before

این سکوت مال من است!

هوای زمستان و برگ های درخشان

این کوه ها مرا بی حرکت می سازند

میتوانم نبودن تو را حس کنم

بهار همچنان خواهد آمد

اما ملایم تر از قبل..



I can still feel you
In the tears that fall
In the rocking chair and quilt
In the bird’s song

همچنان میتوانم تو را حس کنم

در اشک هایی که می ریزند

در صندلی گهواره ای و در احساس شرم

و در آواز گنجشک ها


I will wait out the winter
In the valley and ridge
The terrain of my heart

من در انتظار پایان زمستان 

برای کوچه ها و کوره راه ها،

و دشت های قلبم

میمانم


 

 


 

چرا همیشه با اینکه میدونیم، اشتباه می کنیم...؟

 

چون اینجا نیستیم که انتخاب کنیم، اینجاییم که بفهمیم چرا اون انتخاب رو کردیم :) 

[ چهار شنبه 5 دی 1403برچسب:, ] [ 19:2 ] [ علیرضا ] [ ]