تف
بماند ب یادگار
Bright were the days and fiery the sun
The nights were soft and cloudless the silent welkin hung
And winds did laze in forests and all was filled with airy sweetness -
In days before the fall
Light were our hearts and notions were young
The times were full of magic and secret songs unsung
And winds did laze in forest and all was filled with airy sweetness -
In days before the fall
Asleep is the past now autumn is grey
And silently we wallow in memory of the day
When winds did laze in forests and all was filled with airy sweetness -
In days before the fall
روز ها روشن بودند و خورشید فروزان
شب ها لطیف بودند به پذیرایی آسمانی بی ابر
باد ها در جنگل می خرامید و همه چیز را از شیرینیِ هوا سیراب میکرد
در روز های پیش از خزان ...
تصویر ها جوان بودند و قلب ها روشن
لحظات جادویی بودند پر از نغمه های ناخوانده
باد ها در جنگل می خرامید و همه را از شیرینیِ هوا سیراب میکرد
در روز های پیش از خزان ...
گذشته، خفته است و اکنون پاییز خاکستری است
و ما بی صدا در خاطره ای از فلان روز می غلتیم
آنگاه که باد ها وزیدند و همه را از شیرینی سیراب کردند
در روز هایی پیش از خزان ...
نگفتم کامنت نذاری عزیزم
ازت خواستم بهم این حقو بدی ک بدونم کی هستی . همین
من اینجا نا شناس نمی نویسم که توام ناشناس اینجا بگردی
این اصلا درست نیست