Summoning - mirklands ترجمه
Good bye, proud world! I'm going home
Thou art not my friend, and I'm not thine;
Long through thy weary crowds I roam;
Long I've been tossed like the driven foam
But now, proud world! I'm going home
I am going to my own hearth stone
Bosomed in yon green hills, alone
A secret nook in a pleasant land
Whose groves the frolic fairies planned
Good-bye to Flattery's fawning face
To Grandeur, with his wise grimace
To frozen hearts, and hasting feet
To those who go, and those who come
Good-bye, proud world, I'm going home
بدرود ای دنیای مغرور!
من راهیِ خانه ام
تو یار من نیستی، و من یارِ تو
مدت ها میان جمعیتی خسته سرگشته بودم
مدت ها، همچون کفی بر آب سرگردان بودم
اما اکنون، ای دنیای مغرور! راهیِ خانه ام
راهی منزلگاه خویشم
که تنها، میان تپه هایی سرسبز مخفتی گشته
گوشه ای در میان زمینی دلنشین
که بیشه هایش همان زیبایِ شادِ محبوب است
وداعی با صورتِ زیبای تملق
و شکوه، با تظاه خردمندی اش
وداعی با قلب های یخ زده، و پا هایی عجول
با آنان که میروند، با آنان که می آیند
بدرود، ای دنیای مغرور، من راهیِ خانه ام..