دلنوشته ای بر ساحل مهتاب

و کاش این دیوار ها سخن میگفتند...

وقتی یه چیزیو گم میکنی

هر چند روز هم که گذشته باشه 

همیشه یجوری چشمت دنبالشه

انگار یه چیزی تو دلت هنوز باور نکرده باشه

احساس میکنی همین دور و براست

خیال بافی میکنی شاید 

حالا جای بدش وقتیه که هر روز ببینیش

جلو چشمت باشه

اما نتونی نزدیکش بشی.. 

...

بعضی اومدن ها رفتن نداره عزیزکم.. 

چیزای دیگه ای داره به جاش.. 

.. 

[ جمعه 21 اسفند 1394برچسب:, ] [ 1:23 ] [ علیرضا ] [ ]


Insomnium - in the halls of awaiting

 این همه مطلب در زندوی خواتده اید.. این را هم بخوانید. به امتحانش می ارزد.. 

فرد s نام...  من همچنان منتظرم :) 

 

 

Insomnium - in the halls of awaiting

در تالار های انتظار

 

 

Evening full of grandeur, skies tinged with red

غروب سرشار از عظمت، آسمان ها آغشته به قرمزند

Mountains crowned with crimson, treetops with scarlet blaze

کوه ها تاجی سرخ بر سر دارندو بر فراز درختان شعله هاییست سرخ فام 

(توضیح! :اولی قرمز عادی دومی سیر سومی روشنه :/ lol )

As the dusk is falling, night settles in

با سقوط تاریک و روشن غروب، شب وارد میشود

Stars slowly come out, moon glides skywards

ستارگان به آرامی بیرون آمده و ماه در سرتاسر آسمان می لغزد

...Still cheerless is in my soul, my heart filled with cares...

... هنوز درون روح من افسرده و قلبم سرشار از اندوه است..

 

Longing for the misty shores, weather-beaten strands so poor

در پی سواحل مه زده، فقیرانه به خود می پیچد

Where the weeping sky archs over water calm

جایی که آسمانِ گریان روی سکوت آب خم می شود

Pining for primeval woods, murky shade of leafy roof

و سایه های تاریک سقفی از جنس برگ، در بیشه های کهن به دام می افتند

Where the silent trees arch over our path

جایی که درختانِ خاموش و بی صدا روی جاده‌مان خم می شوند

 

Do you walk in mourning, still wear the grief

آیا تو در ماتم راه می روی .. همچنان لباسی از غم بر تن داری..

Raiment of sorrow, remembrance of me

جامه ای از اندوه .. یادگاری از من ..؟

Through the years of bleakness, winters of bitter cold

در سال های نومیدی، زمستان های سرمای تلخ

Will you not forget me, forsake my soul

آیا تو مرا فراموش و روحم را رها نمی کنی؟

...Low-spirited is my song, downhearted my tune...

نوای من بی روح و صدایم شکسته است ...

 

Beyond enchanted sea, wistful is my sleep

خواب من، ورای دریای محسور، در انتظار است

Darkness by my side, through the dreary night 

در شب دلتنگی، تاریکی کنارم است

Will you follow me, through eternity

آیا تو در ابدیت دنبالم می آیی..

To another world, to the quiet halls

سوی جهانی دیگر.. سوی تالار های بی صدا ..؟

 

I've lost my way in the dark, strayed apart from my love

من در تاریکی راهم را گم کرده و از عشقم دور گشته ام

I've faced the demons of might, passed away into shades

من با بدی ها روبرو شده و درون سایه ها فرو رفته ام

 

Long are lonely years, slowly pass these days

سال های تنهایی دراز است و این روز ها به کندی می گذرند

In undying land, in the divine ligh

در سرزمین بی مرگی .. در نور الهی

Where I wait... in the dark

جایی که من انتظار می کشم... در تاریکی

 

The black of the night turns to dusk of the dawn

سیاهی شب به گرگ و میش سپیده دم بدل می شود..

Through the mist now shines the fairest light of all

حال درون مه، لطیف ترین نور ها می درخشد

The caress I've waited for eternity

نوازشی که من برای ابدیت انتظار کشیده ام

Into the shades, together we fade

باهم درون سایه ها محو می.شویم ...

 

 

 

 

:'(

این شعر پر از زیباییه ....

:'( 

چیزی نمیگم...

[ پنج شنبه 20 اسفند 1394برچسب:Insomnium,متال,ترجمه,شعر,دووم,دث, Doom, Doom metal, Death metal, Melodic, ملودیک, ترجمه شعر,, ] [ 1:28 ] [ علیرضا ] [ ]


:دی

تراوشات روزانه؟ جلل خالق :|


ادامه مطلب
[ سه شنبه 17 اسفند 1394برچسب:, ] [ 23:56 ] [ علیرضا ] [ ]


درک هستی آلوده زمین شاید

قرار بود بنویسم

یادم رفتند همگی

 

مثل خیلی چیز های دیگر..

مثل خیلی از آدم ها.. 

 

آدم ها.. 

 

گاهی حرف های بعضی از این آدم ها در زندگی مثل بمب اتم موج زده ات میکند! 

با خودت می گویی نه،  این همان آدم قبلی نمی تواند باشد! 

میخواهی داد بزنی که تورا به خدا بس کن..  این حرف های بی سر و ته را نصفه کاره بگذار و فقط برو.. تا اینجا هم اضافی شنیده ام! 

اما آنچنان موح زده ات کرده که نمیتوانی هیچ بگویی

فقط نگاه میکنی.. 

 

سخت ترین درک دنیا زمانیست که در یک برزخ گیر میکنی

برزخی که یک سویش قشنگ ترین موجودیست که تا به حال میشناختیش و سوی دیگرش دوست داشتی موجودیست که احساس میکنی هیچ وقت نمیشناختیش

 

دلم یک قطعنامه شورای امنیت میخواهد.. 

همین

[ جمعه 14 اسفند 1394برچسب:, ] [ 1:7 ] [ علیرضا ] [ ]


خاطره گونه

تراوشات روزانه :|


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 12 اسفند 1394برچسب:, ] [ 22:49 ] [ علیرضا ] [ ]


طمع به قند وصال تو حد ما نبود..

طمع به قند وصال تو حد ما نبود.. 

_____

فرد S نام آشنای ناشناس. .. ممنونم از این حس خوبت..:)

(فقط اقلا فیلد وبلاگ را پر کن)  

_____

With you came the whole of world's tears

The space between the heartbeats Is where I felt you

A small death each and every time 

همراه تو، تمام اشک های جهان به سویم روانه گشت.. 

فضای بین ضربان های قلبم جاییست که تو را حس کردم

هر یک، و تمامی شان، مرگی کوچک... 

 

_____

روز ها؟ هر دقیقه،  اینجا، دنیایی دارد چهار فصل.. 

"و این منم تنها در آستانه فصلی سرد..! "

زیر هجوم نا تمام ثانیه ها.. 

_____

Alone in this empty room of shadows

Alone, filled with memories of nothing

Would you do it again? And remain the same?

تنها در این سرای سایه ها

تنها، سرشار از خاطرات پوچی

میشود دوباره انجامش بدهی؟ و همینگونه باقی بمانی [و تغییر نکنی] ؟   

____

امروز چه روزیست‌؟ 

یادم نمی‌آید..

نمیتوانم به یاد آورم

چند روزی میگذرد از آنی که روز تولد خطابش کردند

من که نمیفهمم .. 

چه روزیست امروز؟ 

نمیفهمم..

راستی حالم خوب است.. 

سلام.

کسی صدایم را میشنود..؟ 

____

Bury my heart

Cover it with the coldest stones

So it will suffer longer

Like I did in your arms

.. Like I did in your arms

قلبم را دفن کن

و آنرا باسردترین سنگ ها بپوشان

اینگونه بیشتر زجر میکشد

همچو من در آغوش تو

همچو من، در آغوش تو...  

 

 

[ یک شنبه 9 اسفند 1394برچسب:, ] [ 1:11 ] [ علیرضا ] [ ]


پست از سر بدون چارگی :|

".. طوفان برد!
دوره...دورتر از دستای تو!
و مواظب مرواریدت باش... "

 

این کلمات..

بیشتر از هرچیزی میتونست دلمو بلرزونه..  

و این کارو کرد

:'(

آه ..  چی میتونم بگم... 

هیچجور نمیتونم توصیفش کنم. 

فقط میدونم...  دلم برات تنگ شده.. 

 

[ جمعه 30 بهمن 1394برچسب:, ] [ 1:19 ] [ علیرضا ] [ ]


قرار نبود بیام اینجا ولی شانسی اومدم، چیزایی جالبی دیدم

با سرچ کردن اسم آهنگ از دراکونیان اولین نتیجه گوگل منو آورد اینجا 

چنتا کامنت مربوط به مطالب وب دیدم

چند نفر دربار heaven laid in tears  حرف زده اند

درباره بندا

صد و سی و خورده ای بازدید  دیروز و بیست و چند بازدید تو دوساعت (دوازدا تا دو) 

خوبه

نه به خاطر اینکه کلبه منه

بلکه به خاطر اینکه پست مال همچین چیز هایی ه

خیلی خوبه که کسایی میخونن میشنون فکر میکنن احساس میکنن... 

 

 

یکی گفته بود بین یوآرال و دراکونیان گیر افتاده

و که گیر افتادن ایست..! 

توصیه میکنم اگه این پست رو میخونی دنبال اتمسفریک دووم بگرد

بندی مثل  Lethian dreams

سه آلبوم این بند رو همرو حتما گوش کن. خوشتت بیاد احتمالا به خصوص از آلبوم "فصل آوای کلاغ ها" 

 

 

بعد.. 

 

هیکهیچی پست رو عوض کنم قتطی نشه

یا شاید تموم کنم

 

این مدت چنبار اومدم بنویسم

بعد چند خط پنجررو همراه چشمام بستم ولوم رو زیادکردم /

 

 

راستی ویدیو دراکونیان منتشر شد. دومین ویدیو رسمی

و هنوز در کما م

شاید چیز هایی درموردش بنویسم و بگذارمش اینجا

اما فعلا..هنوز  در  حالت safe mode قرار دارم :|

هرکی اهلشه بدونه دیگه اومده دو روز پیش Draconian - Stellar Tombs

[ جمعه 16 بهمن 1394برچسب:, ] [ 1:55 ] [ علیرضا ] [ ]


..

اول اینو بگم

الان متوحه شدم Draconian - Pale tortured blue هفته پیش اولین نتیحه گوگل بود حتی بالاتر از musicxmatch الانم بعد دو تا سایت لیریک و یوتیوبه ینی چهارمه و 147 بازدید داشته "علاوه بر کل بازدید صفحه اول وبلاگ!!"  و سایتای زیادی هم کپیش کردن 

میدونید خیلی خوبه، ایت شعر از محبوب ترین هامه و واقعا لذت بخشه که این همه بهش توجه شده

خیلی خوبه که این همه بار خونده شده

_______

نزدیکه یه ماهه نیستم 

خیلی ماه گندی بود طبعا

هرچند دلتنگی هاش و احساسی که داشته ام خیلی گند تر بود... 

الاندارم آلبوم where dreams turn to dust رو گوش میدم

و...

خیلی دلم میخواد چیز هایی بگم هم اینجا هم جای دیگه اما نمیتونم..ینی نمیخوام

نمیخوام... بسمه..نمیدونمم الان این افکاری که ذهنمو دارن میخورن چچیز خوبین یا نه

ولی...حداقل میدونم تکرار یه اشتباه نیس..

دیگه.. هیچی دیگه

بد هم سزما خوردم تبدارم سردردم و چیز های دیگر...  

حالا بعدا بیشترحرف میزنیم 

[ شنبه 26 دی 1394برچسب:, ] [ 23:30 ] [ علیرضا ] [ ]


...

 ______

آقا سعی کنید ارشد نخونید

اگر خوندید،   خواهشا خودتون بتونید پایان نامه بنویسید.  ملت رو ن***ید -_-

این نصیحتو قبول کنید ناموسا

______

وقتی ساعت سه و نیم شبه و همه گوشی موبایل های بچه های آدم رفتن لالا کنن، همچنان موبایل من داره به خزعبلات من گوش میده 

الهی من قربون قد و بالای سی پی یوت شم عزیزم[ بوس]  [ گلب] :|

 

خدایی نمیدونم چه حکمتی داره سیستم خواب من.  تا یه ساعت پیش داشتم بیهوش میشدم الان عین وزغ زل زدم دارم زر میزنم

______

_____

در حال گوش کردن Elegeion جان خودم... 

"... من خودم را،

گمگشته،

 در حال قدم زدن در این خیابان های آشنا یافته ام

 آن صورت های غریب، همچو نابینایانی مرا می نگرند 

و من به ذهنم پناه می برم

در این تتنهایی،  اندوه است که می یابم... "

_____

ذهنم پر از تصاویر نفرت انگیزه که تا چشممو میبندم سراغم میان

پر از صدا هایی ناواضح..

 

شاعر در این مواقع میگه

کلمات مرده لب به سهن میگشایند و شبانه مرا شکار می‌کنند و من گاهی وحشت میکنم چرا که گاهی، حق با آنهاست..  (شاعر هم که یوهان اریکسون جان خودمونه مرتیکه عوضی :/) 

___بد کرسی شعر دارم میگم  /:

بهتره برم بخوابم 

راستی.   ...  سگ تو روح تحریم ها :/

و راستی تر،  هرکی از جاوا سر در میاره خبر بده لازمش دارم :/

 

 

 

چیه

د برید دیگه

دهع

برو آقا شب خوش

[ پنج شنبه 3 دی 1394برچسب:, ] [ 3:44 ] [ علیرضا ] [ ]