...
And you will be safe in my dearest dreams...
My love, forever in my dearest dreams...
قبلنا بین احساس شادی و اندوه نوسان میکردم
الان بیشتر بین نفرت و اندوه نوسان میکنم
با کمی پالس های کوتاه از استرس/شگفتی
همین
انصافا الان همه افرادی که care میکنند به جاییم نیستن
و همه افرادی هم که نمیکنن، مطمعنم که اگر میکردند، به جاییم نبودند
و حدقل این یه خبر نسبتا خوبیه
هیچی ندارم برا نوشتن
ینی هیچی نیس که درباره ش بنویسم
چون هیچی نیس که بخوام سمتش حرکت کنم
تا خرخره پرم از پوچی
خیلی کارا هستن که شاید آرومم کنن
آروم کنن ...
و آیا ارزشی داره؟
what joy is there in this curse؟
چه چیزی ارزش این زندگی رو داره؟
عشق؟ شهوت؟ نفرت؟
چی؟
انسان چه چیزی رو میتونه درک کنه اصلا غیر همینا؟
برای چی داره زمین رو اشغال میکنه؟
میخواد به کجا برسه؟
چی؟ بعضی هاتون انگار جوابی دارید
چی؟ خدا؟
با مرگ؟
اگه قراره با مرگ بهش برسه چرا متولد میشه؟
چرا یکی دیگه رو متولد میکنه؟ که صرفا تقلاش رو برای رسیدن به مرگ نگاه کنه و لذت ببره؟
چه عزت نفیسی توی این رنج نفهته؟
قبلنا
هروقت اینطور بودم
به خودم میگفتم باشه عب نداره تو خودتو نباز
تو خوب باش
تو فلان باش
عجب قلط زیادی میکردم :|
and the candles on cathedral walls ....
...
وجودم سرشار از نفرته
و هیچ هم دلم میخواد جاش رو با عشق یا هر چیز خوب دیگه پر کنم
به قول شاعر
من دیدم که چطور بهشت خودش رو به خواب زد
و فرشته ها سرگرم گریه بودن
lol
کسی میتونه دقیقا درک کنه این حس رو؟
دلم میخواد همه ی افسانه ها واقعیت داشت..
و میتونستم کنار شیطان
بهشت رو به آتیش بکشم
اصن اعصاب معصاب ندارم :|
نزدیکم نشید :|
اه
خوابم نمیاد
خوابم نمیادددد
as she came to me
INSOMNIA !
she paralyzed my soul :|
چرا باید آنتی ویروس شخمی بزنه بی اجازه فایل اسکایریم رو پاک کنه و بزنم باز نشه و توی هیستوری هم نشون نده
عن تو روت مایکروسافت
آخه **** **** یبار شده جدی ویروس بگیری؟
**** ببینااا
مشکلات کامپیوتری نصفش برا ویروس هاییه که آنتی ویروس تشخیص نمیده نصف دیگش به خاطر فایلای درستیه که آنتی ویروس تشخیص میده .
من هیچوقت نصب نمیکنم ولی این ویندوز دیفنرد **** رو نمیشه بهش گفت س***یر
اه اه اه
دراکونیان بیش از حد معروف شده
:|
ترجمه ی rivers between us داره به 10 هزار (!) بازدید نزدیک میشه
و جالبه یه فوش دیگه هم به سیستم بدم که آمار بازدید (اونی که برا شما نشون میده ینی!) رو گند زده و ریست شده
اینقد اعصابم عنه که حتی حوصله دیدن خانم صفایی رو هم نعرم فردا و اصلنم مشتاق نیستم ببینم قراره مدارو به کی نشون بدیم و خوشش بیاد یا نه -_-
یادش بخیر
دی ماه 94
درباره آدما
نوشتم
"همشون دروغن"
چه قدر راست میگفته م :)
یه فایلی رو پیدا کردم سهوا
یه فایل یادداشت ..
یه فایل وورد که قفل شده و یه پسورد داره این هوا: *******************
بعد خود اون فایل رو گذاشته م توی یه فایل rar که اونم پسورد داره دقیقا همون تعداد کاراکتر ولی کلا متفاوت :))
که جالبه بدونید rar خودش تنهایی یکی از غیر قابل شکستنی ترین قفل هاس
ینی در این حد!
یکم خوندمش
فاز خودم رو نفهمیدم
ولی از طرفی هم فاز اون موقع رو فهمیدم فاز الان رو نفهمیدم
فککنم بازم برگردم دقیقا همون کاراو بکنم با همون جزئیات
جز یه جاش...
یه جاش که سعی کردم خوب بودن رو به چیزی که میدونستم برام خوبه (!) نفروشم
سعی کردم ......
باید میفروختم!
باید یادم میومد...
باید یادم میومد که آدما دروغن
باید یادم میومد که اینجا کجاس
باید یادم میومد ....
چرا فراموش کردم؟
دیگه این کارو نمیکنم ...
Draconian
Sovran
9. The Marriage Of Attaris
برا دانلود میتونید کلیک کنید :|
You cannot hide from a grace already perceived
That’s a fierce grace indeed
And you cannot hide a tree that is growing
Valiantly stretching for the stars
Angles weep as they count your scars
تو قادر نیستی بعد از درک یک زیبایی، از آن پنهان شوی
و آن، قطعا زیبایی سترگی است
و قادر نیستی درخت جوانی
که شجاعانه در پی ستاره ها دست دراز کرده را
پنهان سازی
فرشتگان اشک می ریزند
درحالی که زخم هایت را می شمارند
These rivers of blood
Fields scorched to ash
Lament of life; a love song
We all share our sorrows
In light suspended
Smiling at the ever dying sun
این جویبار های خون
و زمین های سوخته به خاکستر
مرثیه ای بر زندگی؛ یک شعر عاشقانه
ما همه ی اندوهمان را سهیم هستیم
و زیر نوری بی جان
رو به خورشیدی لبخند میزنیم که تا ابد غروب میکند
Flakes of snow are melting
On the top of your eyes
Shedding heaven’s tears
The tracks we left
Almost buried now
برف ها روی چشمانت آب میشوند
و اشک های بهشت را جاری میسازند
رد پاهایمان که ترکشان کردیم
تا کنون حتما دفن شدند
This is a beautiful place
Here Cassiel wedded winter
So man could grieve
So man could see
These trees are dark and old
In solitude unified
Licking the ground
Tasting the rough cold wind
So man could breath
These trees are dark and old
In solitude unified
Licking the ground
Tasting the rough cold wind
So man could breath
اینجا مکان زیباییست
اینجا زمستان عروس فرشته ی اشک ها شد
تا انسان بتواند غم را تاب بیاورد
تا انسان بتواند ببیند
این درختان تیره و پیرند
و در تنهایی متحد
زمین را می لیسند
باد تند و سرد را می چشند
تا انسان بتواند نفس بکشد
There’s no masquerade in your silence
Just pages filled of winter
The seed of ascendance are hiding
Let’s drench the hours!
در سکوت تو هیچ نقابی نیست
تنها صفحاتی است لبریز از زمستان
دانه های صعودمان پنهان میشوند
بیا ساعت ها را بخیسانیم!
These wastelands of dusk
Oceans bled and barren
Lament of life; a love song
The only death awoken
A fear of transcendence
Keeps us from the rapture of one
این بیابان های غروب
اقیانوس های خون آلود و بی ثمر
مرثیه ی زندگی؛ یک شعر عاشقانه
تنها مرگی که زنده است
ترس از برتری
ما را از خلسه و حیرتش باز میدارد
And the blood of the sphere
It emptied their mouths
Drowning the world
و قدرت خون
دهان هایشان را خالی
و جهان را غرق کرد
Hammer me down as pillars
Veiled from creation unchanging
Patching the holes and the cracks
Tightening the rope around your necks
And we see mankind aimlessly breeding
Desperately bleeding
Erasing you, erasing me from here
مرا همچو ستون هایی به زیر بکوب
و از مخلوقی تغییر ناپذیر پنهان کن
درحالی که چاک ها و روزنه ها را میبندی
و طناب را دور گردنت سفت میکنی
و انسان ها را مینگریم که بی هدف میزایند!
و بی امید خونریزی میکنند
تو را از یاد میبرند
و مرا از اینجا پاک میکنند
So tired, so tired…
I need to feel the freezing blue
Leave me here!
Let the coming of spring
Carry me back to earth
Leave me here!
خسته ام.. خیلی خسته ام..
میخواهم آن آبیِ سرد را احساس کنم
اینجا مرا رها کن
بگذار آمدن بهار
مرا به زمین بازگرداند
اینجا رهایم کن
شایعه شده بود امروز اینترنت وصل میشه
خوشحالم که فقط شایعه بود
حوصله خیلی هارو ندارم :|
هممون همیشه منتظر یه اتفاقی هستیم که بیفته
و مارو از اینی که هستیم دور کنه
یه اتفاق که زندگی بده به دنیامون
ولی
اتفاقی که مارو به موفقیت برسونه
یا یکی که بیاد و زندگیمون رو پر عشق کنه
یا...
هممون فریب خورده ایم...
مهمترین چیزی که باید با بزرگ شدن فراموشش نکنیم
کنجکاویه!
lol
آدما مغزشون با گذشت زمان کوچیک نمیشه (حدقل تا پیری) و برعکس بزرگ هم میشه
ولی
چیزی که باعث میشه فککنیم خورشید سرد تر از کودکیمون میتابه(!)
چیزی که باعث میشه کمتر یاد بگیریم
اعتیاده!
اعتیاد به چیزی که هستیم
اعتیاد به چیزی که شده ایم!
اعتیاد به مسیر های عصبی که توی مغزمون شکل گرفته
اعتیاد ب حاشیه امن احمقانه ای که برا خودمون ساختیم
دلم میخواد میتونستم علی آقا هاتبرد (!) رو مجبور کنم هر روز یه (فقط یه!) دونه عکس بگیره بفرسته برام
ببینم بازم میتونه بهونه جور کنه و به رشته ی عزیز تر از جانم دهن کجی کنه یا نه :|
لنتی این بند فوق العاده ست...
آلبوم Entropy ش ...
اولین پروژه تک نفریه که بیشتر از DoomVS عه یوهان، تکریمش میکنم!
کسی که میاد اینجا
و نوشته هامو میخونه
باید احمق باشه که فکر کنه
میتونه به ممکن شدنم فکر کنه..!
lol
امروز روز عجیبیه..
بود یکم
و
هست
و حتی ممکنه باشه..
خوشحالم که عکس پروفایل اینستا و تلگرام رو عوض نکرده م
همچنان...
حسش میکنم
بی صدا گم شدن...
چه حس قشنگی..
لنتی ...
چرا این بشر همیشه منو مبهوت حرفاش میکنه؟
تصمیم گرفتم مثه قبلنا، هر روز برم شرکت
بلکه بیشتر حرفاشو بشنوم
(حتما میدونید کیو میگم)
انصافا جامعه ی متال باید به داشتن وبلاگی مثه اینجا توی بی نتی ، به خودش بباله :|
انصافا کارای زیادی ترچمه کرده م
lol
الان معلومه دارم از نبود لیریک ها گریه میکنم و فقط اینارو دارم
یا بیشتر توضیح بدم؟
الان معلومه سعی میکنم شر تفت بدم که کسی نفهمه چه قدر فاکد آپم؟..
کاش دلتنگ یکیتون بودم حدقل :))))
خیلی بهتر میشد. چون حدقل میدونستم دلتنگ چیم
الان...
فقط میتونم خودمو قانع کنم که ...
شاید یکی غمگینه ..!
you know...
...
تمام لحظههای سعادت میدانستند
که دستهای تو ویران خواهدشد
و من نگاه نکردم
تا آن زمان که پنجرهٔ ساعت
گشودهشد و آن قناری غمگین چهار بار نواخت
چهار بار نواخت
و من به آن زن کوچک برخوردم
که چشمهایش، مانند لانههای خالی سیمرغان بودند
و آنچنان که در تحرک رانهایش میرفت
گویی بکارت رؤیای پرشکوه مرا
با خود بسوی بستر میبرد
ایمان بیاوریم...