دلنوشته ای بر ساحل مهتاب

THE S

هر انسان زنده ای که بیاد اینجا، چیزی بخونه و یه کامنت آدمیزاد گونه بنویسه برام مهمه

تازه،  اینطور جواب دادن هم اگه بلد باشه بیشتر مهمه (ینی الان برام دوبل مهمه دوباره پست دادم :) )

 سوما (!)،  پست خودمه میخوام هدر کنم 

بعدشم، قبلا تر تو کامنت ها ازت پرسیدم توجه نکردی

حالا ناموسا بگو دقیقا کی هستی اذیت نکن/:

[ پنج شنبه 3 دی 1394برچسب:, ] [ 1:42 ] [ علیرضا ] [ ]


..

حضرت آقا یا خانومی که با نام s کامنت میزاری ،  خواهشا ناموسا بگو کی هستی  ....  

 

[ چهار شنبه 2 دی 1394برچسب:, ] [ 1:38 ] [ علیرضا ] [ ]


علیرضا

چه قدررررر شما  عین من حرف میزنی ‌‌-_-

خیلی خیلی زیاد :/

خوب اینارو من  همیشه میگم و بهشون معتقدم

اگه خواستی و وقت داشتی،اگه پستارو بخونی میفهمی..  هرچند خودمم دقیقا نمیدونم من خودم دقیقا کدوم منم :/ :دی

ولی چیزی که مسلمه من زیاد شبیه عاشقا نیستم :دی 

خیلی خوب میفهمم چی میگی و متعجبم که چه قدر مثل من حرف میزنی و خیلی دلم میخواد خیلی بیشتر باهات خرف بزنم

 

بخصوص اینکه معتقدم دنیای هرکس اونیه که توی ذهنشه و میبینه و فکر میکنه.  چیزی که توام گفتی .  والبته ممنونم ازت

و باز البته این دو سه روز به علل مختلفی، استثنا عن بعد مدت ها بعضی خاطره ها زنده شد و .....  راستش اونقدرا هم بد نیست گاهی اینطوری بودن. دوسش دارم..  و خوب خودمو مجبور ننمیکنم خودمو تغییر بدم!! وگرنه میتونست هیچکدوم از این حرفا وجود نداشته باشه و میتونست حالم خیلی متفاوت باشه

ینی منظورم اینه که همچین.. چطور بگم.  تحت کنترله :دی

 

 

فقط یه چیزی بگم..   

همه حرفاتو قیول دارم 

و بالا تر از همه چی یه چیزیو معتقدم

All is just an illusion 

این جمله شاید مهمترین جمله زندگی باشه

فقط باید درست متوجهش شد

آقا علیرضا.. اگه مرکز همه دایره هات خدا باشه.. هیچ کوهی سربلند تر و استوار تر از تو در دنیات وجود نداره... 

 

بازم ممنون از کامنتا

هرچند انرژی زیادی برا خواندن فینگلیش صرف میکنم :)) 

[ چهار شنبه 2 دی 1394برچسب:, ] [ 1:20 ] [ علیرضا ] [ ]


Clouds - if these walls could speak

Clouds

03. If these walls could speak 


 

shapes
silent and static
there's nothing here but the white
it scares me to close my eyes
this is not how I dreamed
it's not how I had hoped
let me scream
I can't even speak
my mind is a storm
my body is a void
and all who enter now
(return to white)
must fall past this heart
(there are no sides)
bound in the flow
(only direction)
that slowly bleeds ahead
(and destination)
to where silence is king

pain will be no more
touch will be no more
fear will be no more
love will be no more


 

اشکال
سکوت و سکون..


چیزی اینجا نیست.. جز سفیدی
و این مرا میترساند تا چشمانم را ببندم
این، چیزی نیست که رویایش را داشتم
و آنطور که امیدوار بودم…


بگذار فریاد بکشم
حتی نمیتوانم سخن بگویم
ذهن من طوفانیست
جسم من پوجی بیش نیست 
و هر آنکه اکنون وارد میشود
(بازگرد به سفیدی)
باید ورای این قلب سقوط کند
(هیچ وجهی وجود دارد)
اسیر  در حرکت
(تنها جهت)
که خونش به آرامی رو به جلو جاریست
(و مقصد)



و به جایی که سکوت پادشاه است…


درد بیشتر نمی پاید
احساس بیشتر نمی پاید

ترس بیشتر نمی پاید
عشق بیشتر نمی پاید...

Clouds - Doliu (2014)

Artist: Clouds
Title: Doliu
Year: 2014
Genre: Atmospheric Doom Metal

 


...

شب یلدا

و نفس سرد زمستان اینجاست...

 پر از سکوت 

پر از سرما

مملو از دلتنگی

و سکوت و سکوت و سکوت... 

کاش "این  دیوار ها حرف میزدند" 

 

[ سه شنبه 1 دی 1394برچسب:, ] [ 2:4 ] [ علیرضا ] [ ]


...

آره یه چیزی از دست دادم

بزرگترین چیز زندگیمو... 

فقط..

نمیشه فراموشش کنم 

ینی قرار نیس فککنم این اتفاق بیفته

ولی...  خودمو.. ؟

آخرین چیزی که میدونم اینه که هرچه در گذشته عقب میرم میبینم تا جایی که اون هست،  خودمو یادم میاد

قبلش هیچی نیس...  

نمیدونم

نمیدونم اگه میتونستم برگردم وبعضی چیزارو تغییر بدم،  بازم  سمتش میرفتم با اینکه میدونم از دستش خواخم داد،  یا نه ترجیح میدم هیچ وقت نمیداشتمش... 

هیچی نمیدونم

و به تقدیر هم اعتقاد دارم .. 

اما...  

اما گاهی دل آدم بدجور میگیره

بد تنگ میشه

و هیچ منطق و تفکری هم جلودارش نیس

 

 

و شاید

I've made a good living by dying... 

[ دو شنبه 30 آذر 1394برچسب:, ] [ 1:45 ] [ علیرضا ] [ ]


...

بازم میگم.  نمیتونم ننویسم.. 

نمیدونم چیه کهحتی نمیتونم درست تایپ کنم

..

هیچوقت اگر زمانی عاشق اونسنس بوده اید بعد مدتی،  مثلا بعد دو سال،  نرید دوباره گوشش کنید به خصوص اگه باهاش خاطره دارید..ممکنه خیلی جالب نشه. .. 

الان دارمExodus گوش میکنم... 

آه... 

دوباره رفتم جایی که نباید میرفتم

دوبار چیز هایی خوندم که نباید میخوندم.... دوباره... اوباره... 

 Two month passed by and its getting cold. 

I know Im not lost im just alone...

 و البته بهتره گفت دو سال،  به جای دو ماه... 

Here in theshadows.. Im safe.. Im free.. Ive no where else to go but i cannot stay where I don't blong... 

 

 

نمیدونم پایانی برای این برزخ هست یا نه... 

پایانی بر این دلتنگی ابدی... 

نمیدونم..

هرکاری میکنم نمیتونم حواسمو جای دیگه پرت کنم...  نمیشه.  

 

گفته بودم نمیتونم ننویسم

فقط....  نمیتونم هم بنویسم

نمیشه هیچجور توضیحش داد 

 

با همه آدمای دنیا احساس غریبی میکنم

 

دیگه هیچ کسی نمونده که یادش باشه...  

هیچکس یادش نمیاد... 

و هیچ کسم فکر نمیکنه هنوز وجود داره.... 

نمیدونم چیکارش کنم.... 

همه نشونه های وجودش و امیدش از بین رفتن... 

و این آزار دهنده ترین چیزه.... 

 

 

 

 

راستی،  اون آقایی که کامنت میزاری، دمت گرم /:

[ شنبه 28 آذر 1394برچسب:, ] [ 1:50 ] [ علیرضا ] [ ]


Draconian - Pale tortured blue

خوب همونطور که گفته بودم ترجمه شاهکاری به نام sovran رو از Draconian عزیز شروع میکنم

این ترک سوم هست

کمی سبک و سیاق ترجمه رو تغییر دادم.  خواهش میکنم فیدبک بدید براش 


 

Draconian 

Sovran (2015)

03.Pale tortured blue 

 

On my naked back
A dance of the nocturnal sun
The tall grass crawls around me;
In adoration bowing
Can I find you in your dark?
Can you find me in your heart?

خورشیدِ شبانه بر کمر عریان من می رقصد

سبزه بلند در اطرافم در رکوعی از سر ستایش، می خزد

آیا میشود تو را در تاریکی پیدا کنم؟

آیا مرا در قلبت می یابی؟


There's a fallen statue in the wilderness
It has found its way to your dreams
Haunting the waking hours
In nights' color with eyes like rain

آنجا در بیشه ها تندیس افتاده ای است

که به رویاهایت راه یافته

درحالیکه

در رنگ شب و با چشمانی همچو باران،

ساعت های بیدار را شکار میکند

 


The shades beseech you
My love increases you
And summer freezes you into me...
The cold fire suits you!
A pale tortured blue blistering through

سایه ها التماست میکنند

عشق من تو را بالا میبرد

و تابستان تو را درون من منجمد میکند

آتش سرد همراهیت میکند

آبی رنجیده و رنگ پریده ای در جانم فرو میرود


A lifeless lover was the high mountain
Where we tried to reach the stars,
The moon, the ways beyond
It was the purest love of all...

آن کوه بلند عاشقی بی جان بود

همانجا که خواستیم به ستاره ها، ماه و راه های پیش رو دست یابیم

آن زلال ترین عشق ها بود..


I will raise a statue in the wilderness
It will find its way to your dreams
This will haunt you forever
In nights' color with eyes like rain

من تندیسی ای در این بیشه ها خواهم ساخت

و او به رویا هایت راه خواهد یافت

و برای همیشه

در رنگی از شب و با چشمانی همچو باران

اسیرت خواهد کرد..


Yet I collect the stars you wept,
Keeping them as my own
To be lost in your eyes
For all the sadness that we kept

من همچنان ستاره هایی که گریستی را جمع میکنم

و آنها را برای خود نگه‌میدارم

تا در چشمانت گم بشوم

برای [تلافی] همه غم هایی که داشتیم..


And I fail to realize it's you...
The cold suits you!
A pale tortured blue blistering through

و من میشکنم تا بفهمم این تویی….

سرما همراهیت میکند

و آبی رنجیده و رنگ پریده ای در جانم فرو میرود


When there's peace within myself
And everything else
A pale tortured blue blistering through

 

وقتی درون من آرامشی است

و یا هر چیز دیگر

آبی رنجیده و رنگ پریده ای

درجانم فرو می‌رود،،


 

لینک مستقیم موقت  

 http://fs2.filegir.com/noblelord/Draconian-Pale_Tortured_Blue_www.123savemp3.net_.mp3 


...

 

در آستانه فصلی سرد

در محفل عزای آینه ها

و اجتماع سوگوار تجربه های پریده رنگ

و این غروب بارور شده از دانش سکوت

چگونه می شود به آن کسی که میرود اینسان

صبور ،

سنگین ،

سرگردان .

فرمان ایست داد .

چگونه می شود به مرد گفت که او زنده نیست ، او هیچوقت زنده نبوده است... 

 

______

چه قدر سردمه

چه قدر این روزا ملالت آور و سنگین و سرد میگذرن

دلم یه game over میخواد :|

 

[ جمعه 15 آبان 1394برچسب:, ] [ 23:24 ] [ علیرضا ] [ ]


Draconian - Rivers between us

Draconian 

Sovran (2015) 

8.Rivers between us 



Where is the world I saw in your eyes?
It lived through the night, then whispered goodbye.
The cuts in your skin and the red in my eyes.
This winter inside is crushing me now.

کجاست آن جهانی که در چشمانت دیدم؟

شب را به زندگی گذراند، پس زمزمه کرد "خدانگهدار".

زخم های روی پوست تو و قرمزی درون چشمان من

این زمستان درون

اکنون مرا می شکنند...


"I am alone, I am scorn, I can't remember to forget you,
I just weather the storm".

من تنهایم..  من عاجزم..  

نمیتوانم فراموش کردنت را به خاطر داشته باشم

فقط طوفان را تحمل میکنم..


The love that I had, it drowned with the tide,
stirring the waters where hearts lay bare.
The cuts in your skin and the red in your eyes.
Enfolding this shame into despair.

عشقی که داشتم،  همراه موج غرق شده

و آب را،  جایی که قلب های عریان خوابیده اند،  متلاتم میکند

زخم های روی پوست تو و قرمزی درون چشمت

این شرم را به آغوش اندور می سپارد


Let me take the noose from our necks and carry us home.
Still so alive, even after you die, transcending with time.
We're just two cripples who fail to belong.

Yes, we are two cripples, but we need to hold on.

بگذار این طناب [دار] را از گردنمان کشیده و به خانه برویم

همچنان زنده ام. حتی پس از مرگ تو. درحال بالا رفتن در زمان

ما تنها دو درمانده ی عاجز از "تعلق" یم

آری. ما دو درمانده ایم. اما میخواهیم صبر کنیم


From this flesh my spirit longs to break away.
Did you ever feel this cosmic circumstance was never enough?
Wake me slowly if ever at all.
Wake me slowly or watch me fall.

روح من در تلاش است تا از این کالبد بیرون برهد

آیا تا کنون حس کرده ای این حال کیهانی هیچگاه کافی نبوده؟

هرچه باشد مرا به آرامی بیدار کن

به آرامی بیدارم کن و یا مرا تماشا کن که سقوط میکنم


The life that I had is gone with the tide (Watch me fall)
Another deception, I whisper goodbye.
The cuts in my flesh, the red in your eyes (Watch me fall).
These demons inside, they die with me now.

آن زندگی که داشتم همراه امواج مرده است

(مرا بنگر که سقوط میکنم)

تزویری دیگر،  و من خداحافظی میکنم

زخم هایی روی جسم من، قرمزی درون چشمان تو

(مرا بنگر که سقوط میکنم)

این اشباح درون،حال همراه من میمیرند...